مردی تاجر در حیاط قصرش انواع مختلف درختان و گیاهان و گلها را کاشته و باغ بسیار زیبایی را به وجود آورده بود.
هر روز بزرگترین سرگرمی و تفریح او گردش در باغ و لذت بردن از گل و گیاهان آن بود تا این که یک روز به سفر رفت...
در بازگشت، در اولین فرصت به دیدن باغش رفت اما با دیدن آنجا، سر جایش خشکش زد...
تمام درختان و گیاهان در حال خشک شدن بودند ، رو به درخت صنوبر که پیش از این بسیار سر سبز بود، کرد و از او پرسید که چه اتفاقی افتاده است؟
درخت به او پاسخ داد: من به درخت سیب نگاه می کردم و باخودم گفتم که من هرگز نمی توانم مثل او چنین میوه هایی زیبایی بار بیاورم و با این فکر چنان احساس نارحتی کردم که شروع به خشک شدن کردم...
مرد بازرگان به نزدیک درخت سیب رفت، اما او نیز خشک شده بود...!
علت را پرسید و درخت سیب پاسخ داد: با نگاه به گل سرخ و احساس بوی خوش آن، به خودم گفتم که من هرگز چنین بوی خوشی از خود متصاعد نخواهم کرد و با این فکر شروع به خشک شدن کردم.
از آنجایی که بوته ی یک گل سرخ نیز خشک شده بود علت آن پرسیده شد، او چنین پاسخ داد: من حسرت درخت افرا را خوردم، چرا که من در پاییز نمی توانم گل بدهم. پس از خودم نا امید شدم و آهی بلند کشیدم. همین که این فکر به ذهنم خطور کرد، شروع به خشک شدن کردم.
مرد در ادامه ی گردش خود در باغ متوجه گل بسیار زیبایی شد که در گوشه ای از باغ روییده بود.
علت شادابی اش را جویا شد.
گل چنین پاسخ داد: ابتدا من هم شروع به خشک شدن کردم، چرا که هرگز عظمت درخت صنوبر را که در تمام طول سال سر سبزی خود را حفظ می کرد نداشتم، و از لطافت و خوش بویی گل سرخ نیز برخوردار نبودم، با خودم گفتم: اگر مرد تاجر که این قدر ثروتمند، قدرتمند و عاقل است و این باغ به این زیبایی را پرورش داده است می خواست چیزی دیگری جای من پرورش دهد، حتماً این کار را می کرد.
بنابراین اگر او مرا پرورش داده است، حتماً می خواسته است که من وجود داشته باشم.
پس از آن لحظه به بعد تصمیم گرفتم تا آنجا که می توانم زیباترین موجود باشم....
سخن روز : بسان رود که در نشیب دره سر به سنگ می کوبد رونده باش ، امید هیچ معجزه ای از یک مرده نیست ، پس زنده باش . . .
نظرات شما عزیزان:
امیرشیما 
ساعت20:22---21 اسفند 1390
سسسسلام به وبلاگ ما دوتاهم یه سر بزن پشیمون نمیشی گلم وب نازی داری موفق باشی بازم سر میزنیم
کفشدوزک 
ساعت10:19---20 اسفند 1390
سلام
mojtaba 
ساعت14:55---19 اسفند 1390
خیلی قشنگ بود اما سخن روزش یکم سخت بود.
mojtaba 
ساعت14:50---19 اسفند 1390
نرنجم که با دیگری خو کنی تو با ما چه کردی که با او کنی؟؟!!
منتظر حضور پر مهرت هستم.[گل][گل][گل]
حمید 
ساعت22:25---16 اسفند 1390
†‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡‡ ‡‡‡‡‡‡‡†††††‡¶¶¶¶‡†††
perham 
ساعت16:22---16 اسفند 1390
سلام عزيزم
كامنت جالبي بود
موفق باشيد
تنها 
ساعت15:01---14 اسفند 1390
سلام وبت قشنگه
سعيد افشين 
ساعت13:23---13 اسفند 1390
دوست من ترفندهاي كامپيوتري ميخواي؟؟؟؟؟
بنر رايگان مي خواين؟؟؟؟
تبليغ رايگان به سايت ما بيايين و در قسمت سفارش بنر و آگهي به ما اطلاع دهيد
عكس هاي دختران ايراني در ايميل شما
چت روم هم مي خواي؟؟؟؟
اينم آدرس ما
www.chat.zxr.ir
majid 
ساعت10:18---13 اسفند 1390
سلام شیوا خانم.ممنون که به وب من اومدی.من لینکت کردم.مرسی.
زیتون 
ساعت15:31---12 اسفند 1390
سلام
ایامتان شرسار ازانرژی مثبت وشادباد
جایزه سینمائی اسکار ایران راکه سبب حسادت وبغظ فرقه ضاله مصباحیه شد ورقیبش فیلمی ازرژیم اشغالگر قدس بود به شما وتمام ایرانیان بخصوص اهالی سینما تبریک میگم
پریسا 
ساعت17:19---11 اسفند 1390
salam azizam,manon k omadi webam.man linket kardam,bazam biya.
shadi 
ساعت21:57---10 اسفند 1390
سلام
آجی جونم همیشه تکیییییییییییییییی بخدا
رها 
ساعت14:26---10 اسفند 1390
واقعا فوق العاده بود.مرسی.
البته جدید هم بود.
حاجی 
ساعت8:19---10 اسفند 1390
ممنون شیواجون که اومدی.خیلی عزیزی
|